حرفا زیادن چون دردا زیادن دردایی که در نهان خانه ی دل سنگین وسنگین ولبریز میشند اون وقت دنبال آشنای دلی می گردیم وامانت داری ودرد آشنایی که شریک کنیم او را در این کنج دل وبیرون بکشیم دردای را که هنوز زخم نشده اند به لطف نوازشی وتوجهی .البته غمکده ی دل خیلی از اندوخته هاشو در خودش دفن می کنه وبه خاک می بره چون هنوز از آدم تا حالا کسی یافت نشده که انسان بتواند همه ی آنچه در نهان سرای دل مستور کرده بیان کند وهی دردا در دل می مونه وگره میشه وزخم .که گاهی در خلوتت با زخم های دلت درد ودل می کنی وسخن می گی وچشات به کمکت می آن وقطرات شبنم اشک از کوره دل برگونه ها جاری میشن ومرهمی اندبراین جهان غمکده ی دل
نظرات شما عزیزان: